problem resolution, facilitation, denouement, trouble-shooting
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گرهگشایی کردن
to resolve problems, to engaged in trouble-shooting, to facilitate, to untangle, to unravel, to untie
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گره گشایی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گره گشایی